مبينامبينا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

مبينا خانم

شيطنت هاي مبينا خانم تا شش ماهگي

1392/9/13 10:32
544 بازدید
اشتراک گذاری

هنگام تولدت مامانت ميگفت اصلا گريه نكردي و بلافاصله شروع به شير خوردن كردي و بعدش هم تخت گرفتي خوابيدي.

بعد از يك روز با مامانت از بيمارستان مرخص شدي و به خونه اومدين .با اومدنت خونه مون رو پر از خير و بركت و قلبمان را پر از عشق و محبت كردي.تا سه روز اول آروم بودي و ما هم پيش خودمون ميگفتيم ماشاالله دختر ساكتي هستي.ولي بعد از اون بهانه هاي تو شروع شد و هر روز گريه ميكردي و موقع شير خوردن  نق ميزدي

    

هر روز گريه ميكردي و خوب نميخوابيدي و اگه هم ميخوابيدي فقط روزها بود و شبها اصلا نميخوابيدي و مامانت و بعضي وقتها هم من بيدار ميمونديم و باهات بازي ميكرديم تا خوابت بگيره ولي تا صبح بيدار ميموندي و اگه هم ميخوابيدي همش 10دقيقه بيشتر نمي شد و بلافاصله شروع به جيغ و داد ميكردي.

 

ولي ماجرا به اينجا ختم نشد ديگه من و مامانت نگرانت شديم و تو رو برديم دكتر.به دكتر همه چيزو گفتيم  و شروع كرد معاينه كردن تو.بعد دكتر گفت بچتون خدارو شكر چيزيش نيست فقط كم حوصله است.نميدوني از شنيدن جواب دكتر چقدر خوشحال شديم و خدا را شكر كرديم كه چيز خاصي نبوده.  

و اين روزها ادامه داشت و تو هر روز شيطنت هات بيشتر ميشد.مادربزرگ و همه فاميل وقتي تور رو مي ديدند ميگفتن كه تا چهل روزگي ساكت ميشي.ولي چهل روز هم گذشت ولي تو باز همون بودي. 

    

وتا دو ماهگی همین طور بودی ولی خدا رو شکر بعد از دو ماه سر عقل اومدی وکم کم ساکت شدی و تازه شدی یه دختر ناز و دوست داشتنی.نه اینکه فکر کنی دو ماه قبل دوست داشتنی نبودی نه بلکه نفس مامان و بابا بودی،فقط یه کم اذیت میکردی. 

              

بعد از دوماه رفته رفته شیرین کاری هات شروع شد مثلاً از خودت صدا در میوردی،میخندیدی،و اسباب بازی هات رو که بدستت میدادیم میذاشتی تو دهنت و با ملچ و ملوچ میک میزدی.وقتی باهات بازی میکردیم خوشت میومد و همش دست و پا میزدی.

      

وخلاصه روزها گذشت و بزرگتر شدی و الان هم رفتی تو شش ماه.کم کم داری مراحل راه رفتن را طی میکنی و قتی به پشتی،روی شکمت بر میگردی و گاهی وقتها مامانت میذاره توی روروئک و تو با پاهات هلش میدی و جلو میری و تازه همش جیغ میزنی و با خودت بازی میکنی.      

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مبينا خانم می باشد